تایم: آمریکا و چین وارد جنگ سرد جدید نمی شوند
به گزارش مجله سلنا، آیا آمریکا و چین به سمت جنگ سرد بعدی دنیا حرکت می نمایند؟ بسیاری اینگونه فکر می نمایند و سخت است که بعد از چهار سال پرتلاطم ایرادی به آنها گرفت. این هم درست است که هیچ کشوری در دنیا به اندازه چین، تهدید برای آمریکا به حساب نمی آید، هم از نظر رقابت ژئوپولیتیک کوتاه مدت و هم چالش وجودی بلند مدت.
با ما همراه باشید و با تور چین ارزان از شگفت انگیزترین کشور دنیا دیدن کنید بر روی دیوار چین سلفی بگیرید، از قصر ممنوعه دیدن کنید و در خیابان شانگهای پیشرفته ترین آسیا قدم بزنید.
به گزارش ایسنا، ایان برمر در مطلبی برای مجله تایم به آنالیز مهمترین دلایلی پرداخت که از دید او منجر به وقوع جنگ سرد جدید میان چین و آمریکا نمی گردد. او می نویسد: من هنوز جنگ سرد جدیدی را پیش بینی نمی کنم و چهار علت اصلی برای آن دارم. اول اینکه، یک نکته کلیدی در بحث جنگ سرد جدید نادیده گرفته شده است. اولین جنگ سرد در غیاب نظم دنیای و در پی ویرانی جنگ دنیای دوم ظهور کرد. بر خلاف امروز، هیچ نهاد چندجانبه مناسبی که بتواند مقابل شدت یافتن درگیری ها باشد، وجود نداشت. مهمتر از همه اینکه، بعد از جنگ دنیای دوم فرایند با فرایند استعمارزدایی چندین کشور جدید ناگهان در معرض توجه قرار گرفتند و اینکه یکی از مولفه های جنگ سرد قدیمی بود چون آمریکا و شوروی در سراسر دنیا برای جذب آنها کوشش میکردند. در 2020 کشورها بیشتر از آنکه به دنبال حرکت به سمت آمریکا یا چین باشند، به دنبال ایجاد مانعی میان این دو ابرقدرت مالی دنیا هستند.
که این به نکته دوم میرسد، این وابستگی متقابل که میان آمریکا و چین در 2020 وجود دارد با وابستگی متقابل که میان آمریکا و شوروی در میانه قرن بیستم وجود داشت، متفاوت است. برای آمریکا و شوروی، تنها منفعت مشترک واقعی جلوگیری از تخریب اطمینان متقابل به وسیله جنگ هسته ای بود. با همه آشوب های اخیر، چین یک ذی نفع مالی بی نظیر از نظم فعلی دنیا بوده است، حتی اگر بعضی از جنبه های آن را زیر سوال ببرد؛ پکن به دنبال واژگون کردن این نظم دنیای نیست و بیشتر به دنبال ایجاد فضای بیشتری برای تامین اولویت های خودش است. علاوه بر این، حوزه های بسیاری وجود دارد که چین و آمریکا باید به خاطر خودشان همکاری نمایند؛ اشاعه هسته ای، ثبات اقتصاد کلان، تغییر اقلیمی و پاندمی کنونی و دیگر موارد.
سومین مورد این است که اقتدار نظامی چین اصلا به اندازه آمریکا نیست و به نظر نمی رسد که به این زودی رجحان نظامی دنیای آمریکا را به چالش بکشد؛ البته دایره فعالیت چین در آسیا موضوع دیگریست. این نکته متمایزنماینده مهمی با جنگ سرد قدیمی است، چون شوروی با اینکه یک رقیب نظامی بود، هرگز یک رقیب مالی جدی برای آمریکا به شمار نمی رفت. این مساله مهمی است - در آمریکا این تصور وجود داشت که می شد شوروی را شکست داد، چون این عمدتا یک رویارویی نظامی بود. شاید این استدلال آن موقع گمراه نماینده به نظر می رسید، صحت آن تعیین شد. هیچکس باور ندارد که بتوان چین را به همان شکل شکست داد، در حقیقت ویران کردن چین به لحاظ مالی به ویرانی مالی آمریکا هم منجر می گردد. این بدان معناست که بهترین چیزی که هر دو می توانند به آن امیدوار باشند، صلح ناآرام است زیرا ایالات متحده و چین در درجات بالاتر و پایین تری در طیف وسیعی از حوزه ها با یکدیگر رقابت می نمایند و حتی در بعضی از حوزه ها حتی همکاری دارند. این مسیری را به سمت جنگ سرد جدید نشان نمی دهد.
در نهایت، این دو کشور یک سری ملاحظات سیاسی دارند. با توجه به اهداف واقعی این دو کشور، ورود به جنگ سرد واقعی میتواند یک اشتباه استراتژیک عظیم باشد و امری است که باید به هر قیمت جلوی آن گرفته گردد. آمریکا به دنبال گسترش نفوذ بین المللی خود نیست، بلکه برای کاهش حضور در عرصه بین المللی کوشش می نماید؛ این دقیقا نقطه مقابل چیزی است که یک جنگ سرد جدید با چین به آن احتیاج دارد. در همین حال، ظهور مالی چین یک سری آسیب پذیری داخلی و بین المللی برای آن ایجاد نموده است و همین موجب طرح این سوال جدی می گردد که آیا چین اصلا می تواند یک جنگ سرد با آمریکا، حتی اگر دلش بخواهد، به راه بیندازد یا خیر.
این به معنای آن نیست که خطرات واقعی یا حوزه های مورد اختلاف میان آمریکا و چین وجود ندارد؛ هنگ کنگ، تایوان، دریای چین جنوبی و اویغورها همگی در کانون توجه دولت جدید بایدن قرار میگیرند. همچنین بحث در حوزه فناوری میان این دو قدرت همچنان ادامه خواهد داشت و حتی فضای کمتری برای همکاری به وجود میآورد. در شرایطی که روابط میان این دو کشور همچنان پر فراز و نشیب است، یک احتمال بسیار واقعی هست که یک گام اشتباه از طرف هر کدام بتواند منجر به تشدید واقعی و حتی در نمونه هایی به خشونت برسد.
اما هیچکدام از این موارد به جنگ سردی که در قرن بیستم شاهد آن بودیم، اشاره نمی نماید. موانع ساختاری بسیار زیادی در این راه وجود دارد. در شرایطی که به ورود به سال 2021 نزدیک می شویم، موارد بسیاری برای نگرانی وجود دارد اما این یکی از آنها نیست.
منبع: عصر ایران