تفال به حافظ 5 اسفند ماه 1400

به گزارش مجله سلنا، فال گرفتن از آثار ادبی، از باور های کهن این مرز و بوم است. در گذر زمان ساکنان این خاک به ادیبانی که گمان می بردند بهره ای از کلام حق دارند رجوع می شد. با این حال، اما در گذر زمان تنها تفال به حافظ در فرهنگ عامیانه ما به جای مانده است.

تفال به حافظ 5 اسفند ماه 1400

تا سر زلف تو در دست نسیم افتادست

دل سودازده از غصه دو نیم افتادست

چشم جادوی تو خود عین سواد سحر است

لیکن این هست که این نسخه سقیم افتادست

در خم زلف تو آن خال سیه دانی چیست

نقطه دوده که در حلقه جیم افتادست

زلف مشکین تو در گلشن فردوس عذار

چیست طاووس که در باغ نعیم افتادست

دل من در هوس روی تو ای مونس جان

خاک راهیست که در دست نسیم افتادست

همچو گرد این تن خاکی نتواند برخاست

از سر کوی تو زان رو که بزرگ افتادست

سایه قد تو بر قالبم ای عیسی دم

عکس روحیست که بر عظم رمیم افتادست

آن که جز کعبه مقامش نبد از یاد لبت

بر در میکده دیدم که مقیم افتادست

حافظ گمشده را با غمت ای یار عزیز

اتحادیست که در عهد قدیم افتادست

توضیح لغت: سودا: نام خلطی سیاه از اخلاط چهارگانه به اعتقاد پزشکان باستان و مجازاً به معنی عشق و جنون و خیال و آشفتگی حال /تصمیم: بیمار و خمارآلود و نادرست و ناصحیح /عظم: استخوان

تفسیر عرفانی:

از وقتی زلف تو به دست نسیم افتاد، دل من از غصه پاره پاره گشته. مشتاقان درگاه حضرت دوست، خواستار وصال معشوقند، اما در مقابل او ناتوان و درمانده اند. عشقی که در وجود آن ها نسبت به حضرت دوست جای گیر شده، از روی الست به جای مانده.

تعبیر غزل:

تو از یار خویش دور افتاده ای و جز او به هیچ نمی اندیشی. بدان که یار تو نیز در اندیشه توست، اما از اندیشه دیگران در هراس است، لذا از تو دوری می جوید.

منبع: فرارو
انتشار: 3 اردیبهشت 1401 بروزرسانی: 3 اردیبهشت 1401 گردآورنده: selena-fan.ir شناسه مطلب: 2151

به "تفال به حافظ 5 اسفند ماه 1400" امتیاز دهید

امتیاز دهید:

دیدگاه های مرتبط با "تفال به حافظ 5 اسفند ماه 1400"

* نظرتان را در مورد این مقاله با ما درمیان بگذارید