کودک ربایی هیتلر برای آلمانیزه شدن
به گزارش مجله سلنا، این ربوده شدگان، طبق برنامه هیملر، باید تا شش سالگی در مراکز خارج از آلمان آموزش می دیدند و پس از آن، به داخل آلمان منتقل می شدند و تا 12 سالگی تحت آموزش های ویژه نازیستی قرار می گرفتند.
با تور آلمان از دیدنی ترین کشور اروپایی بازدید کنید و از شهرهای برلین، هانوفرو، فرانکفورت و مونیخ دیدن کنید.
جواد نوائیان رودسری| پایه های رژیم نازی در آلمان، بر ایده ها و نظریات نژادپرستانه پایدار بود. هیتلر و دوستانش معتقد بودند که تنها نژاد ژرمن حق فرمانروایی بر سراسر دنیا را دارد. تحقق این ایده، بیش از 70 میلیون قربانی روی دست بشریت گذاشت و آبروی دنیا مدرن را برد.
این برنامه های جنون آمیز به آدمکشی در عرصه نبرد محدود نمی شد؛ از بین بردن و سترون کردن کولی ها، ناتوانان ذهنی و افرادی که نژادی غیر ژرمن داشتند هم، بخشی از نقشه عظیم نازی ها بود. اما شاید اقدام آن ها برای خالص سازی نژادی که در قالب طرحی به نام سرچشمه زندگی (Lebensborn) و با راهنمایی شخص هاینریش هیملر، فرمانده اس. اس و نفر دوم حکومت نازی ها انجام شد، یکی از عجیب ترین اقدامات در نوع خود باشد.
جزئیات یک طرح شیطانی
هیملر معتقد بود که برای ایجاد یک سرزمین با خلوص نژادی بالا، باید زاد و ولد آلمانی های دارای نژاد اصیل را تقویت کرد. او در سال 1934، با جلب حمایت هیتلر، برنامه ای را به این منظور روی کاغذ آورد و سپس اجرایی کرد. همزمان اجرای طرح در بعضی نقاط آلمان شروع شد؛ زمان دقیق شروع اجرای پروژه سرچشمه زندگی، 12 دسامبر 1935 (20 آذرماه 1314) بود. با این حال، هم هیملر و هم هیتلر می دانستند که چنین نقشه ای عملاً به جایی نمی رسد.
تعداد کمی از مردان و زنان آلمانی حاضر بودند زیر نظر نازی ها، ازدواج نمایند و صاحب فرزند شوند و نوزاد را برای تربیت، به کارشناسان هیملر تحویل دهند و از خیر کودک بگذرند؛ این دقیقاً همان چیزی بود که در طرح سرچشمه زندگی باید اجرا می شد.
این رویکرد نه با فطرت بشری همخوانی داشت و نه می توانست تحسین هواداران هیتلر را در آلمان برانگیزد؛ اما نازی ها به تربیت نسلی که به عنوان سرسپرده به دیدگاه های فاشیستی، در خدمت آن ها باشد، سخت احتیاج داشتند.
به این ترتیب، طرح در دو حوزه جداگانه کلید خورد؛ حوزه اول تمرکز روی مردان و زنان آلمانی داوطلب و حوزه دوم، به ویژه پس از شروع کشورگشایی های هیتلر، ربودن نوزادان دیگر کشور های اروپایی و سپردن تربیت آن ها به مراکز سرچشمه زندگی! هر چند که روش دوم، اهداف خلوص نژادی مد نظر هیملر را برآورده نمی کرد، اما می توانست در زمینه ایجاد جمعیت الیت و آموزش دیده منطبق با خواست نازی ها، پیروز عمل کند.
اطفالی برای آلمانیزه شدن!
طرح هیملر در نخستین سال های فعالیت، چندان پیروزیت آمیز نبود؛ آلمانی ها بیشتر از این اقدام متنفر بودند تا هیجان زده! با این حال، پنج مرکز برای مراجعه داوطلبان آلمانی در داخل خاک این کشور ایجاد شد که سه تای آن در برلین قرار داشت.
طی این مدت، آمار نوزادان فراوری شده [!]به 100 نفر هم نرسید و این به معنای شکست کامل پروژه بود. با اشغال اتریش، لهستان و چکسلواکی در نخستین سال جنگ دنیای دوم، دیدگاه هیملر برای توسعه مراکز سرچشمه زندگی در کشور های اشغال شده، مورد توجه نهاده شد.
تا سال 1945، یعنی زمان شکست کامل آلمان نازی، 10 مرکز در خاک آلمان، سه مرکز در اتریش، شش مرکز در لهستان، 9 مرکز در نروژ، دو مرکز در دانمارک و در بلژیک، فرانسه، هلند و لوگزامبورگ هر کدام یک مرکز ایجاد شد. نروژ نخستین کشوری بود که آلمان در آن مرکز سرچشمه زندگی دایر کرد؛ مردمان اسکاندیناوی به لحاظ ظاهری، شباهت بیشتری به ژرمن ها داشتند و می شد بچه ها آن ها را به عنوان اطفال آلمانی جا زد!
به این ترتیب، کودک ربایی نازی ها شروع شد. آن ها در این مرحله، تمایل چندانی به ربودن نوزادان نداشتند؛ سن هدف آن ها معمولاً دو تا شش سالگی بود. این بچه ها ابتدا از مراکز نگهداری اطفال بی سرپرست جمع آوری شدند. بعد از آن نوبت به بچه ها افرادی بود که در دادگاه های نازی ها به مرگ محکوم شده بودند. این ربوده شدگان، طبق برنامه هیملر، باید تا شش سالگی در مراکز خارج از آلمان آموزش می دیدند و پس از آن، به داخل آلمان منتقل می شدند و تا 12 سالگی تحت آموزش های ویژه نازیستی قرار می گرفتند.
گم شدگانی که پیدا نشدند
آمار قطعی نوزادان ربوده شده، هیچ گاه تعیین نشد. تعداد زیادی از آن ها، طی دوره های آموزشی، بر اثر بیماری، مسائل روحی و ... جان خود را از دست دادند. بعضی مورخان، از ربوده شدن 200 هزار کودک از سراسر اروپا خبر می دهند؛ اما گزارش های رسمی نتوانسته است بیش از 20 هزار مورد ربوده شده را اثبات کند؛ این آماری است که ای. دِرِک، در کتاب خود با عنوان نسل کشی و جامعه تنظیم شده ارائه نموده است.
با سقوط آلمان نازی و باز شدن در های مراکز سرچشمه زندگی، موج بچه های که رفتارشان برای همگان شگفت آور و حتی ترسناک بود، فضای خبری اروپا را در بُهت فرو برد. طبق تحقیقات دانشگاه ایلینویز جنوبی که پژوهشی مستقل را در این زمینه سازماندهی نموده است، تنها 15 درصد از بچه ها حاضر در این مراکز، نزد والدین حقیقی شان بازگشتند.
منبع: روزنامه خراسان
منبع: فرادید